نازنین زهرا عزيز مننازنین زهرا عزيز من، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

چراغ زندگیمون

اتفاقات چند وقت اخیر

سلام کوچولوی شیرین من  دیر میام مینویسم برات میدونم خیلی از اتفاقات مهم رو یادم میره ولی این اندک یادآوری و بپذیر از من    تو که یادت نیست عشقم ولی من خوب یادمه روز جشن تولد یک سالگیت بود که بعد از یک هفته تمرین باهات شروع به راه رفتن بدون کمک کردی  تو ماه مهر بود پسر دایی کوچولوت که فقط به اسم نی نی میشناسیش به دنیا اومد و به اصطلاح شد رغیب تو و خلاصه حسودیهات شروع شد ولی دوومی نداشت و به مرور با این موضوع کنار اومدی  مسواک زدن رو خوب بلد شدی شب میخوای بخوابی با اون زبون شیرینت میگی مسباک نزدیم  غذا خوردن به تنهایی و کمی بلد شدی  بدو بدو کردن و رقص رو خیلی  خوب بلد شد...
1 مهر 1393

اتفاقات چند وقت اخیر

سلام کوچولوی شیرین من  دیر میام مینویسم برات میدونم خیلی از اتفاقات مهم رو یادم میره ولی این اندک یادآوری و بپذیر از من    تو که یادت نیست عشقم ولی من خوب یادمه روز جشن تولد یک سالگیت بود که بعد از یک هفته تمرین باهات شروع به راه رفتن بدون کمک کردی  تو ماه مهر بود پسر دایی کوچولوت که فقط به اسم نی نی میشناسیش به دنیا اومد و به اصطلاح شد رغیب تو و خلاصه حسودیهات شروع شد ولی دوومی نداشت و به مرور با این موضوع کنار اومدی  مسواک زدن رو خوب بلد شدی شب میخوای بخوابی با اون زبون شیرینت میگی مسباک نزدیم  غذا خوردن به تنهایی و کمی بلد شدی  بدو بدو کردن و رقص رو خیلی  خوب بلد شد...
1 مهر 1393
1